شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

آموزش پیرایش مردانه اورجینال
بسم الله الرحمن الرحيم السلام عليک يا اهل بيت النبوه و موضع الرساله و مختلف ملائکه و محبت العلم و معدن الرحمه و خزان العلم و منته الحلم و الاصول الکرم و قاده الامم و اوليا النعم و الناصر الابرار و دعائم الاخيار و سلاله النبيين و سفته المرسلين و عترت الخيرت الرب العالمين و الرحمت الله و برکاته
شهادت پي دهم به پيامبري رسول الله الحمد مصطفي و پنج تن آل ابا و شجره تابناک ولايت و امامت به ولايت حيدرکرار و ساقه مستحکم شجره تابناک ولايت الاميرالمومنين علي ابن ابي الغالب و دوازده معصوم و ثمره تابناک اين شجره تنومند و بزرگ ولايت الامام ات به ولايت ولي الله الحي الامام المصلح و العبد عابد و سيد و شريف ابالمصطفي آيت الله العظمي المرجع جامع الشرايط ديني و
ولي مطلق جميع مسلمين عالم و آزاديخواهان جهان و عدالت ورزان پيرو خط ولايت و امامت که نگين آزاديخواهي عالم و منتقم الامام الحسين ع که نور جاويد و سايه اقتدارش عالم را محو آن بصيرت و حلم و منش و باور ديني و سلحشوري و آزاديخواهي او ساخته و نگين ولايت را از وجود پربرکت اوست که به زودي سايه مبارک او را برسرشان خواهيم ديد و شکر گزار نعمت افزون و خواهيم شد
ادامه در مطلب ولي امر مسلمين جهان الامام مطلق شيد علي حسيني خامنه اي س
فرازي از زندگي نامه شهيد گمنام کيوان گيتي نژاد او بي بها بود در اين شهر همه سخن از گنه بي بهايي او مي گفتند کسي نبود او را بر روي خزه ها يا مغيلان صحرا حتي تحمل ديدن آورد او رفت روزي و شهيد شد و نه جسم اش ماند نه پلاک اش از بس وحشت داشت که مبادا اسم حراش آتش به خرمن آن دوستان غريبي که حتي او حاظر نبود از براي بدنامي شان جنازه اش را حمل کنند چه برسد نامش اين
شد که اين شهيد از خدا خواست تکه تکه گوشت قيمه شده اش خونش را هم به دست دوستان اش آغشته نشود تا مبادا اين نيستي مانده بر دستان دوستان با مرامش مايه دردسر و حرف براي ايشان شود و جاي او در خاک دوستان موجي بدنامي خانه دوستان خوش خط و خالش شود سالها در خاک دشمن ماند و روز آزادي فلسطين تکه هاي استخواني که بوي غربت اش همه دشت را پر کرده بود گمنام در چاله اي دفن شد کس نفهميد او جنازه کيوان است
شهادتم را همسرم جاري کند و همين چند خط را که همه آن را از ببرند به خاک مشغول به تجزيه جنازه بي لحد و چون ترکش پخش در هر گوشه از خاک غزه باروري ساز اما نه به عنوان علف حرز که مي رويد از آن که درختي بر سر هر تکه از پيکرم چون سرو و انار و سيب اما غير ممنوعه نمادي از ستمگر ل کشي و مظلوم نوازي تعبيرش دار
هيد گمنام کيوان گيتي نژاد رسته سرباز بي پلاک با هويت هيچ و بي مايه خدايا هرچه اعداد بي پايان بداري رفيقان را مرا بر نقطه انجماد از هيچ به منفي بينهايت هدايت و علائم کن که از اين پس براي هيچ بودنم بيمه اختيار مي کنم و بي بيمه به جايي پا نمي گذارم که هيچي خود را به قيمت بخث و به پوچي دشمنان و ظالمين يه حدر ندهم
السلام عليک يا اهل بيت النبوه و امامت قسمت ميدهم به گوشواره‌هاي کشيده شده از گوش خواهرم رقيه هنوز شهادت زندگي آغاز نشده اگر برات تو اين چند وقت آشتي کردم و الان با تو حرف ميزنم دليلش پدر و برادر استاد و خانم معلم و دوستام حالا خودت گفتي ادعوني قد استجب لکم به شرافت و عزت و بزرگيت قسم که خيلي قسم عجيب و ناموسي هست شهادتم را پيش از اينکه غرور من را از هيچي قلقلک بده و بهار امسال رو به گرمي بره
حالا که نمک گير آقام و برادرام و خواهرامو شوهر خواهرامو مادرم و پدرم و خانم معلم و دوستاي با معرفتم بيش از اين نشدم شهادتم رو که بر عکسي شکل و طريقت استشهادي ام ديگر پنهان نيست به فيض اش نائل کن مي دونم و مي دوني که ظرفيت طاقتم براي تحمل اينهمه دين به ياران و خانواده ام تا همينجا سنگيني اش کمرم و خورد کرده بزار به يمن شهادتم اون آبرويي که با جهل و گناه براشون برده
بعدی همه 16 نظر قبلی
تا تو هم به حسن اش از کرده و گناه من بگذري ولي مي دانم آنچه تو مجازات کني به مر شان خدايا کينه را از من دور کن که منيتم را تيره و از هيچ کس به عدد مي کشد مرا خدايا هيچ بودنم ذشته ام را به صفاي دل خاندانم و عزت و شرف و ياري بي مزد و قيما يارانم بر من و ايشان فصلي تازه براي آغازي نه چندان طولاني و نفس هاييه شهادتم ختم کن و عشق ات را بر من همواره روا دار و گ
اجاره اي و استيجاري بنا نهان که وحشت دارم از اينکه نفس هايم شماره بازدم کشد ودم پس دهد من جنبه ندارم و از وابستگي ام خود مي تواني فکر بعد توبه ام را کني اينجا گدايي براي من حکم اعتباري ندارد در پي که من از بالا به گدايي رسيده ام و اين منيت هرگز در برابر هيچ کس سرکش نبود و نيست و من اينجاي مشروط را بر ماندن قطعي سند دار ترجيح مي دهم و غوص و قدح تقدير را به شمارش مي بينم
اي جانم:)خدا حفظش کنه:)
{a h=naslehjavan}نوشته هاي ...{/a} سلام لطف داريد
بعدی همه 12 نظر قبلی
نترسونش بزار لااقل خنده را باور کنه که نکرد مزه اش و حس کنه
محب
دکتر جان بلاخره مزدوج شدي و ما رو تو عروسي دعوت نگردي اي بي وفا
+ سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد... ان شاالله دوباره از محضرتان بيشتر استفاده کنيم
سلام استاد بزرگوار..
بعدی همه 20 نظر قبلی
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
چقدر دلتنگتم :'(

*ليلا*

+ هر آن‌ چه در قلب مي‌گذرد را نمي‌توان گفت، براي همين خدا آه، اشک، خواب طولاني، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد...
sobhan
102/12/18
هرانچه أز نظرت ميگذرد پژواك رفتار خوب و بد توست اگر باورت اين بود كه لايق زنده بودني پس باخاطر قرص فرداي موعود را أز نظرت مي گذراني و اگر أز مسير منحرف شدي بازهمان خاطرات شيرين زندگيت را صدبار مطمئن تر در پيش مي گيري انچه در تصور جاريست چه خوب چه بد چه بلرزي چه به خواب طولاني متوسل شوي فرقي بهال ذهن پوياي تو ندارد رو فقط زمان ابتلايت به تقديرت را خالي أز تكاپوي انچه أز دهنت گذشته مي نمايي
والله جز اين نباشد
همه 5 نظر
مهرباني #
@};-
Miss fatima
:)

*ليلا*

+ [تلگرام] برخي آدمها شمارا ترک مي کنند، اما اين پايان داستان شما نيست. اين پايان نقش آنها در داستان شماست…
sobhan
102/12/18
مرگ بر رژيم صهيونيستي و دولت کودک کش و قاتل منحوث و نفرين شده و نحس و بي مقدار و بي شان شمول سگ صفتي ملت و زير دستان و تحت فرمان اسرائيل غاصب انشاالله
يعني من ترک نمودن برخي از نزديکانم را به فال نيک بگيرم ؟
*قاصدك*
عالي@};-

*ليلا*

+ بچه بودم آرزوم بود بتونم تا بعد 12 شب بيدار بمونم، الان آرزومه بتونم قبل 12 بخوابم
sobhan
102/12/18
الان يعني چقدي ؟
*ليلا*
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} وقتي قبل 12خوابم نميبره يعني بچه نيستم =)
{a h=noozhin}ليلا{/a} اي کاش بچه بودم ! ميگن ساعت 10 تا 2 شب وقت خوابه
خوشحالمون پويش ميزاريد منم هم پويش ميزارم اما شما کجا و من کجا سور بدهيد من به جايي رفتم که توهماتي ديگر ماليات نداره و از دست شما دشمنان زبون راحتم کسي به توهمات يک ديوانه محبوس به قدر يک سيب‌زميني نيم پز هم اعتبار نميده پس راحت شدم از جمع تون فقط بدانيد يک تنهاي غريبه اينهمه تشنگي براي خوردن خونش نداشت ولي شما احمقا چقدر آتيش گرفتيد و من رو خوب بدر کرديد ولب من مجنون ام
همچنان فقط دشمنانم ديگر براي آزارم براي عقده هاي بي پايان خيلي وقت داريد ولي شايد به خارج رون و در دفاع از خاندانم دستتون نرسه براي مجازاتنم و مکتب حيدري در بي دشمنان سرسخت خانواده ام حيدري توليد مي کند پس بيچاره ها عذاب بکشيد ولي در زن دان هم بروم حتم دارم در اين چندسال عمرم يک نفر حيدري مثل خودم تربيت کرده باشم هن تکليف من کوتاه شده دست را بجا مي اورد
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآن‌هاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر مي‌شود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
خدا شما رو بدرجه ي شهيد سيد علي و سيد مجتبي برسونه ، يعني به آرزوتون
مي دونم ولي اونا شهيد زنده اند
+ [وبلاگ] مادر ماه
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان مي‌شود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش مي‌رسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
مي دونم مادرم واقعا ماه

*ليلا*

+ نكه در راحت و تنعم زيست او چه داند كه حال گرسنه چيست حال درماندگان كسي داند كه به احوال خويش درماند
چه داند سرگذشت دردمندان ، کسي کو خود به دردي مبتلا نيست
+ [تلگرام] تو مطلع شعري من بيت آخِرم لبخند ميزني باور نميکني تو ميهماني و من يک مسافِرم حرفي نميزني باور نميکني يک عمر مومني صد دل کافِرم اخمي ميکني باور نميکني يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم فکري نميکني باور نميکني يک جان عذابمو ني عقل در سرم پلکي نميزني باور نميکني غمبار اشکمُ سرمست خنده اي جيغي نمي کشي باور نميکني يک شب ميروي صبح ش جنازه ام باور نميکنم باور ميکني پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
هما بانو
خدا نکنه
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
همه 8 نظر
زيباست... چه کش و قوسي:)
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} لطف داريد به برادر کوچکتان بانو شبستان
آموزش پیرایش مردانه اورجینال
ستاد تبليغ نماز
رتبه 0
0 برگزیده
52 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
ستاد تبليغ نماز عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top